سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قدم های لرزان

بسم الحق

سلام

قدمهای آمدنم بوی گناه می دهد، ولی آمدم.

هزارگان درد بر دلم سنگینی می کند، دردی آسمانی.

باید اشک ریخت. اشک بر زیبایان عالم.ندبه کنندگان عالم کمک خواهند کرد مرا.

بر آنانی که دل بر صحیفه آسمان دارند.

عزیزی که عزت رنگ و هر چه از لعاب دارد، گدایی بومرنگ نقاشی را می کند که صفحه روی او را کشیده است...

کاش آمدنت اینهمه طول نمی کشید.

آقاجان....

ای که درهای آسمان بر دست تو بوسه زنند، تا بگشایی. آری اولیاء به روی تو چشم دوخته اند.

دستان آسمان گره به دستان تو دارد تا زمینیان را به عرش رسانی.

ای اولینِ دستانِ خدا بر زمین. هر آنچه از هستی است فدای تو ای خوب.

ای پدرانت پاک. یا نه، پاکی است که از پدرانت وجود گرفته.

آرامش هر آنچه هست، زود بیا.

آیا این منم که طلب آمدنت را می کنم؟!

ولی ای کاش می آمدی.

گوش به دعای من نکن، که هر آنچه گفته ام از عهد بازشکسته ام. خوبانت را ببین، که چه معصومانه برای لحظه ای بودنت ندبه می کنند....

بیا ای عزیز